ماجرای ۴ بار قطع عضو جانباز مدافع امنیت| روایتی تازه از مأموریت در صفر مرزی
به گزارش خبرگزاری رسا، روزهای آخر بهمن ماه برای مردم ایران شیرینی خاصی دارد، از طرفی جشن پیروزی انقلاب و از طرف دیگر حال و هوای سال نو و عید نوروز، خلاصه هر کس در فکر تغییر حال و هوای خود، خانه و خانه دل است و آمدن بهار را در لذت سپیدی زمستان، انتظار میکشد.
بعد از غروب آفتاب چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه سال ۹۷ بود که خبر حمله خودروی انتحاری تروریستهای تکفیری به اتوبوس حامل پاسداران لشکر ۱۴ امام حسین(ع) اصفهان در رسانهها منتشر شد.
دقیقا دو سال پیش، که خبر حمله خودروی انتحاری تروریستهای تکفیری، شادی بهمن ماه را برای مردم ایران و به خصوص اصفهانیها به خاطرهای تلخ بدل کرد و زخم تروریسم بر پیکر این ملت را تازه کرد، خاطرهای که ۲۷ پاسدار را به آسمان برد، خاطره جانسوز جاده خاش.
۲ سال از چشیدن طعم بیپدری برای ۴۳ فرزند این خاک میگذرد
دو سال از این واقعه تلخ میگذرد و ۲ سال از آخرین دیدار ۴۳ کودکی که سهمشان از این حادثه تروریستی یتیمی بود، اما تلختر از خاطرات آن روزها، فراموش شدن این پیشتازان شهادت و خون در پیچ و خم روزگار است.
ایرانیان اصفهانی در ۲۷ بهمن ۹۷ با حضوری بینظیر در تاریخ انسانی برای تشییع شهدای امنیت گل کاشتند و گلستان فرهنگ ایثار و شهادت و همچنین قدرشناسی را به رخ عالم کشاندند و پیامی به امتداد بشریت را به دوست و دشمن مخابره کردند، پیامی که از کربلا و خطبه زینبی(س) کاخ شام ریشه داشت و بازخوانی کلام پیر جماران بود که «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود».
اما پس از دو سال و تنها دو سال، گویی همه چیز فراموش شده، انگار امنیت این مرز و بوم گیاه خودرویی بوده که زحمتی برایش گشیده نشده است.
اهمیت مأموریتهایی از این دست و فداکاری بسیجیان، پاسداران، مرزبانان و ارتشیهای دلاور این آب و خاک مغفول مانده، درد دوری از همسر و فرزند و رنج زندگی با مرگ را نکشیده و نچشیدهایم و تنها از میوه امنیت تناول میکنیم، بغضهای شبانه و دلتنگیهای روزانه کودک شهید را نمیدانیم و نگویم از داغ دل همسران و مادران شهدا و عذاب تنهایی زنی که با نام «همسر شهید» میخوانندش.
نشانی از مدافعان امنیت در شهر یافت مینشود، جستهایم ما...
اگر کمی دقت کنیم و گوش و چشم دل را پاک کنیم، شاید مظلومان دیگری هم پیدا کنیم، همانهایی که در راه عشق با جانشان بازی کردند و جانباز شدند اما امروز در خاطرها نیستند، از فشار روانی ماجرا هم که بگذریم، بعضا هزینههای مادی این جانبازی، را هم از جیب خانوادههایشان باید بدهند و اینها داغ «جاده خاش» را بیشتر میکند.
شاید خیلی تعجب آور باشد که تنها بعد از گذشت دو سال از این ماجرا، آن هم در همان شهری که ۲۷ جوان دل عاشق به آسمان فرستاده، هیچ نشانی بر در و دیوار نمیبینیم و هیچ اثری از قدرشناسی مسؤولان استانی یافت نمیکنیم.
۲۷ بهمن ماه، روزی که حضور پرشور مردم شهیدپرور اصفهان تمام دنیا را به تعجب واداشت و برای پیر غلامان این انقلاب یادآور ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ بود، روزی که اشک بود و افتخار و ۳۷۰ شهید به دست همین مردم تشییع و خاکسپاری شد را بهانهای کردیم تا به سراغ محمود دهقان، یکی از دلیرمردان گمنام و از پاسدارهای جانباز این حادثه همیشه زنده در دل عاشقان این مرز و بوم برویم و از او بپرسیم «چرایی حفظ امنیت در سیستان و لزوم حضور دلیرمردان بسیج و سپاه و غیره اصفهانی را در آن منطقه»
-از خودتان و از روز ۲۴ بهمن ماه ۹۷ بگویید.
دهقان: خود من از آن حادثه چیزی ندارم که تعریف کنم، اما از دوستان میگویم، از مرز به سمت قرارگاه باز گشتیم و آنجا خلع لباس و سلاح شدیم و به صورت مردم عادی به شهر خود باز میگشتیم؛ از زمانی که سوار اتوبوس شدیم با راننده ۳۹ نفر بودیم و در راه بازگشت بودیم.
حدود ساعت ۵:۳۰ و ۶ به نزدیکی روستای خاش رسیدیم و برای هماهنگیهایی ایستادیم و در منطقه خطر اسکورتی هم داشتیم؛ از منطقه خاش تا زاهدان که منطقه امنتر میشود نیاز به اسکورت نیست.
بعد از این منطقه خودرویی سواری به اتوبوس نزدیک میشود و جلوی اتوبوس ترمزهای زیادی میکند و سرعت اتوبوس کم میشود و راننده که قصد سبقت از خودرو را دارد و به سمت چپ خودرو حرکت میکند، خودرو خود را به ماشین میزند و منفجر میشود و گویا ۷۵۰ کیلو مواد منفجره داخل خودرو بوده است
-میزان آسیبدیدگی رزمندگان در این حادثه چقدر بود؟
دهقان: این اتفاق باعث به شهادت رسیدن ۲۷ نفر از جوانان اصفهان شد و ۱۲ نفر هم جانباز شدند، پای آقای کریمی از پایین زانو قطع شده است، آقای ابطحی چشمشان را از دست دادند و عدهای دیگر هم به همین صورت آسیبهایی دیدند که قابل بازگشت نیست.
بنده هم در آن حادثه پایم یک مرتبه از پایین زانو و سه مرتبه از بالای زانو قطع شد، چشم راستم را از دست دادم و مقداری جراحتهای دیگر هم دارم.
- به نظر شما دلیل این فداکاریها و همچنین راه ماندگار ایثار شما جانبازان و شهدای امنیت در حافظه تاریخی ملت و مسؤولان چیست؟
دهقان: امیدوارم مردم بدانند اگر جوانهای ما پا به رکاب ایستادند و برای دفاع از میهن آمادهاند این باعث میشود که امنیت همیشه در کشور باشد و کاری که از این به بعد باید انجام دهیم این است که دولتی انقلابی و خوب انتخاب کنیم که مشکلات اقتصادیمان کم شود.
- ابعاد حفظ امنیت در سیستان و چرایی لزوم حضور سپاه اصفهان در این مناطق چیست؟
دهقان: از سال ۹۴-۹۵ داعش و تکفیریها پایگاههای خودشان را سمت شرق ایران یعنی پاکستان و افغانستان زدند و مأموریت سپاه هم برای مقابله با داعش و تکفیریها این است که در صورت حضور این گروهها، سپاه پاسداران هم حضور داشته باشد و با آنها مقابله کنند.
وقتی تکفیری نزدیک کشور شود، سپاه برای تامین امنیت میشتابد
از سالی که این گروهها به سمت شرق آمدند و پایگاه زدند، سپاه پاسداران و نیروی زمینی سپاه مأموریت گرفت که برای تأمین امنیت مرزهای کشور در سمت شرق انجام وظیفه کند و یکی از مأموریتهای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) این بود که برای تأمین امنیت به سمت مرزهای جنوب شرق و مرزهای پاکستان برود.
لشکر امام حسین (ع) زمانی هم در مرزهای غرب حضور داشتند و بعضاً هم در سوریه و عراق هم به عنوان نیروهای مدافع حرم شرکت کردند و لزوم حضور ما در شرق کشور ساخت پایگاه داعش و تکفیریها در این مناطق بود که قصد ورود به کشور و ایجاد ناامنی را داشتند و به همین علت مأموریت برای خدمترسانی در این مناطق بود.
- اهمیت و ویژگی مناطق شرق و جنوب شرق کشور را در چه مواردی میدانید؟
دهقان: میدانیم که جنوب شرق از لحاظ اقتصادی، علمی و تفکری بعضی از مسائل برای آنها روشن نشده است، مثلا اینکه اقتصاد آنها از راه سالم به دست بیاید و خودشان برای خودشان ارزش قائل شوند و تأمین امنیت بکنند برای این که سرمایهگذاران به آن مناطق بروند و کارخانههایشان را تأسیس کنند.
آن مناطق محل خوبی برای سرمایهگذاری و تأسیس کارخانههایی است که در مناطقی مثل اصفهان و تهران تأسیس شدهاند ولی به دلیل عدم امنیت، سرمایهگذاران به سمت آن مناطق نمیروند، به همین علت کار و درآمد آنها ضعیف است و سعی میکنند از راه قاچاق سوخت و لوازم خانگی کسب درآمد کنند که ناامن و خطرساز است و درآمد ثابتی هم برای آن نیست؛ عدهای حتی هزینهای برای ساخت منازلشان نداشتند و سپاه به این بخش هم ورود پیدا کرد و کمک کرد.
- راه حل این مشکلات را چه میدانید؟
دهقان: اگر برخی از مردم منطقه یاد بگیرند کاری کنند تا امنیتشان برقرار باشد و خودشان هم کار خلاف مانند قاچاق نکنند قطعا از لحاظ اقتصادی پیشرفت خواهند کرد، این تفکر مردم منطقه لازم است اصلاح شود.
یکی از افراد همین منطقه دچار مارگزیدگی شد و نیروهای ما گفتند که باید فوراً به او سرم بزنیم و به بیمارستان انتقال دهیم اما پدر همین فرد که همین یک پسر را هم داشت گفت که پزشک حرام است و نباید به پزشک مراجعه کنیم و مرتاضهای هندی را آوردند و کارهایی انجام دادند اما یک هفته بعد هم فوت کرد. وقتی این افراد علم پزشکی را حرام میدانند و به سمت چنین تفکراتی میروند، وضعیت زندگی آنها هم به این شکل میشود.
- آیا سپاه تنها به تامین امنیت این مناطق میپردازد؟
دهقان: ماموریت اصلی سپاهیان تأمین امنیت مرزهای جمهوری اسلامی است و در کنار آن بحث فرهنگسازی، آموزش، بهداشتی، کمک به مردم منطقه، ساخت و ساز مدرسه و حتی حمام را در دستور کار دارند.
کمکهای درسی سپاه به مردم جنوب شرق
ساکنان این مناطق حتی کتاب برای درس خواندن نداشتند، معلمی نبود که به آنها درس بدهد و از روستاهای دور سعی میکردند هفتهای یک بار به این روستاها سر بزنند به همین دلیل نیروهای ما در این زمینه هم کمکهایی انجام میدادند.
- چرا رزمندگان و حتی شهدا امنیت انقدر در جامعه مهجور و مظلوم هستند؟
دهقان: شهدای مرزی ما بسیار مظلوم هستند و شناختی نسبت به آنها وجود ندارد، وقتی ما در شهر نشستیم و امنیت صد درصدی داریم حتی اگر یک لحظه فکر کنیم که به ما هم مانند سوریه حمله شود و مدافعانی نداریم که از مرزها دفاع کنند آیا کسی بود که فرزندش را به همین راحتی و آسودگی خاطر به مدرسه و پارک و خیابان بفرستد یا هر لحظه منتظر خبر بد بودیم؟
مردم اگر کمی تأمل کنند که چه اتفاقی برای سوریه رخ داد و کل کشور نابود شد و بررسی کنند که چرا به این شکل خانوادهها را از بین میبرند و حتی نوزادان را به دیگ انداخته و میپختند و مادرش را مجبور میکردند که از گوشت فرزندش بخورد، شاید کمی آن شرایط را درک کنند.
سوریه، آیینه عبرت فقدان امنیت
البته درک این شرایط برای مردم سخت است و امیدواریم که هیچگاه چنین شرایطی را درک نکنند اما باید ببینیم که آمریکا به دلیل دشمنی و فشار برای رفتن بشار اسد با مردم منطقه به چه شکل رفتار کردند و زندگی مردم را نابود کردند.
بار روانی و فشار روحی کارهایی که با شهدای ما کردند و زجرهایی که کشیدند برای خانوادههای آنها باقی میماند و اصلا قابل درک نیست و خدا را شاکریم که جوانانی مانند همین ۲۷ شهید داریم که امنیت منطقه را تأمین میکنند و نمیگذارند که چنین فشارهایی را مردم ما متحمل شوند.
- به نظر شما دشمن با این عمل به اهداف خود رسید؟ و پیروز میدان شد؟
دهقان: تکفیریها در سال ۹۷ اعلام کردند که ۲۲ بهمن ماه را در ایران خونین برگزار میکنند و قصد داشتند مواد منفجره و کمربندهای انتحاری به کشور وارد کنند اما به خاطر ایستادگی شهدا و نیروهای سپاه پاسداران و امنیتی موفق نشدند اما به پشتیبانی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به خود نیروها زدند و خوشحال شدند که یک اتوبوس از سپاه را منفجر کردند اما نتوانستند به اهداف شوم خود یعنی حمله به مردم برسند.
رضایت یک پاسدار در امنیت مردم است
هنگامی که به پاسدار حمله میکنند و نمیتوانند مردم کشورم را آسیب بزنند این رضایت برای من به عنوان یک پاسدار وجود دارد که برای مردم و فرزندانمان اتفاقی رخ نداده است.
- آیا رزمندگان بسیجی و پاسدار به اجبار و بر اساس شرایط و تعهدهای شغلی به چنین ماموریتهایی میروند؟
دهقان: ما در بسیج و سپاه هر نوع ماموریتی داریم تعدادی از افراد هستند که پیش از ابلاغ مأموریت، خودشان اعلام آمادگی میکنند و قبل از ابلاغ گردانها اسم نوشته و آماده هستند.
التماس برای رفتن به ماموریت
گردانهای زیادی داریم که اسم نوشته و آماده اعزام هستند، در منطقه شرق و همین عملیات هم بسیاری بودند که حاضر بودند پیش از آن که نوبتشان شود اعزام شوند که همین شهدای حادثه اتوبوس هم از این دست افراد بودند.
برخی از این شهدا و جانبازان مانند شهید ثارالله موسوی، جانباز رضایی، جانباز حقشناس و... بسیجی بودند که از قبل اسم نوشته و برای اعزام و دفاع التماس میکردند.
-خود شما چطور به این ماموریت اعزام شدید در حالی که کارتان اداری بود نه میدانی؟
دهقان: از روزی که من قصد کردم به عضویت سپاه پاسداران درآیم، برای تمامی ماموریتها آماده بودم و آموزشهای سخت سپاه را دیدم و اشتغال من هم تقریبا اداری بود و میدانی نبود اما چندین بار برای مأموریت اسم نوشته بودم و مخالفت شدید میشد که باید به کار اداری خود برسم.
آخرین بار که قرار شد بروم، گفتم که تمام کارهای اداری خود را در مأموریت انجام میدهم که به این شکل توانستم موافقت مسؤولان را بگیرم و به این مأموریت اعزام شوم.
برای رفتن به جنوب شرق قول دادم دوبرابر کار کنم
روزها کار اداری انجام میدادیم و شبها در کار عملیاتی مانند نگهبانی، گشتهای امنیتی حضور داشتیم و خستگی هم نداشتیم، همه افراد در وقتهای آزادشان به بقیه کارها میرسیدند و هرجا میتوانستند حتی در آشپزخانه و نانوایی و... کمک میکردند و استراحت برای آنها معنایی نداشت.
- آیا رسیدگی لازم به خانواده ها و بازماندگان این حادثه از سوی مسؤولان مربوطه شده است؟
دهقان: مردم بروند و نسبت به شهدای امنیت ما بپرسند که آیا تا کنون دیهای به خانوادههای آنها داده شده است یا خیر؟ ویا کمکی به آن شده است یا خیر.
این در حالی است که اتوبوس که در آن بودیم، بیمه بدنه، بیمه شخص ثالث و سرنشین را داشته است اما طبق قانون بیمه در جنگ طی عملیاتهای انتحاری دیه پرداخت نمیشود، در حالی که اگر سوار اتوبوس و یا هر مرکبی در جمهوری اسلامی ایران بشوید بیمه است و هر اتفاقی که پیش آید بیمه دیه آن را پرداخت میکند و بیمه اتوبوس حق سرنشینها است.
مردم بروند این قانون را تحقیق کنند، برای عملیات انتحاری که برای من و شما تفاوتی ندارد و در اتوبوس هم بودیم و اطلاعی از این عملیات نداریم و بنا هم نیست که بنشینیم و آنها بزنند یعنی کسی حاضر نمی شود که بگوید من میآیم اینجا تا کشته بشوم!
- آیا انتخاب چنین مسیری که سختیها و خطرات فراوانی هم به دنبال دارد، منطقی است؟
دهقان: فرهنگ شهادت ما بازدارنده است برای دشمن، دشمنی که میخواهد ما را از کشتن بترساند با فرهنگ شهادت میگوییم ما عاشق شهادت در راه خدا هستیم تا اولا بازدارندگی برای دشمن داشته باشند و دوما واقعا وقتی فردی به شهادت میرسد میداند که به ارباب خودش اباعبدالله الحسین(ع) میرسد و در آخرت جایگاه خوبی خواهد داشت.
الان در عصر حاضر چه کسی حاضر است که برود پاهایش، دستش ویا حتی جانش را از دست بدهد و زندگی شیرین خود و زن بچهاش به لحاظ مادی تلخ کند، اگر به دیدار خانواده شهدای امنیت بروید خواهید دید فرزندی که پدرش را دو سال پیش از دست داده چه غم بزرگی دارد و نمیتوانند با این غم کنار بیایند.
قرار بود شهدای ما از آن مأموریت برگردند و قول برگشت را به خانوادهها و فرزندانشان داده بودند ولی این فرزندان یک دفعه با خبر شهادت پدرانشان طی یک عملیات انتحاری رو به رو شدند.
اما آیا واقعا داریم افرادی را که بگویند ما فقط میخواهیم کشته شویم، اگر این صحبت مطرح باشد نشان از یک بیماری روانی دارد. بچههای ما با پذیرش خطرات در مرزها برای امنیت داخل کشور ایستادهاند و میجنگند از همین رو ممکن است اتفاقات این چنین هم رخ بدهد.
- چرا دشمنان ما به جای مبارزه رو در رو به ترور روی میآورد؟ آیا ترور بخشی از مبارزه برای دست یافتن به پیروزی است؟
دهقان: دشمن به دلیل ترسی که از ما دارد رو در رو نجنگیده یا اگر جنگیده شکست خورده است از همین رو در یک منطقه امن از پشت خنجر میزنند و این موضوع همانند این است که دو نفر در یک رینگ ورزشی در حال ورزش و مبارزه هستند، فردی که شکست خورده خارج از رینگ به طرف مقابل آسیب وارد میکند و این عمل به معنای پیروزی نیست چرا که در زمین مبارزه باید رو به رو جنگید.
دشمنان ما تنها جرات زدن خنجر از پشت دارد
وقتی که ما از زمین مبارزه بیرون آمدهایم و با لباس شخصی در منطقه امن خودمان هستیم، از پشت به ما حمله میکنند، این اتفاق شکست دشمن را میرساند دقیقا همانگونه که آمریکا جرئت مقابله با حاج قاسم عزیز را نداشت و از روی ترس مجبور شدند در جایی که رسما دعوت شده بود، اصطلاحا از پشت و با پهپاد بزند پس این برای ما ضعف نیست بله برای دشمن یک ضعف بزرگ است.
- طی دو سالی که از آن اتفاق میگذرد، جایگاه مردم و مسؤولان در قدرشناسی خون شهدا و پیگیری و رسیدگی به امور جانبازان و خانواده شهدا چگونه بوده است؟
دهقان: مردم همیشه به شهدا خودشان و مدافعان کشور لطف و احترام داشتند، تشییع جنازهای که صورت گرفت بینظیر بود به گونهای که رهبر انقلاب در پیام خودشان اشاره به این اتفاقی که اصفهانیها راه انداختند و آن تشییع جنازه عظیم را برگزار کردند دارند، مردم واقعا برای شهدای ما سنگ تمام گذاشتند
اما مسؤولان متاسفانه یک مقدار کم کاری میکنند و پیگیریهای لازم انجام نمیشود و در واقعیت امر نسبت به مسؤولان گله وجود دارد.
-لطفا این مشکلات و کم کاریهای مسؤولان را بیشتر توضیح دهید.
دهقان: پس از شهادت سر پرست خانواده، خانواده شهدا از زیر نظر سپاه در میآیند و زیر نظر بنیاد شهید خواهند بود یعنی فردی که به شهادت میرسد پروندهاش به بنیاد شهید منتقل میشود در پی این امر بیمه نیروهای مسلح و آن خانواده قطع میشود و تحت پوشش بیمه دی و سلامت که دولت طی۶ یا ۷ سال اخیر راه انداخته است، قرار میگیرد.
این در حالی است که خدمات بیمه سلامت بسیار پایین است و خانواده شهدا اگر خرجی برای سلامت خود داشته باشند باید آزاد پرداخت کند، بنیاد شهید بیمه دی را در کنار بیمه سلامت قرار داده و اعلام کرده که با ارائه فاکتور هزینهها پرداخت خواهد شد اما طی دو سال اخیر تا کنون بیمه دی به بهانههای مختلف از جمله ورشکستگی پرداختی نداشته است.
- پس اینکه برخی میگویند «به خانواده شهدا و جانبازان خیلی رسیدگی میشود» چیست؟
دهقان: این خانوادههای شهید که فرزند یا همسرشان برای امنیت این کشور از دست داده چرا باید در مضیقه باشند، در حالی که گاها میشنویم برخی میگویند به خانواده شهدا رسیدگیهای فراوانی میشود که از خیلی از این اتفاقات ریز و درشت و کم لطفیها اطلاع ندارند.
از سوی دیگر جانبازان ما وضعیتی مشابه دارند، تعیین درصد جانبازیها و ارائه خدمات دو سال به طول انجامید و تاکنون فقط یک کارت جانبازی به آنها داده شده است که فکر میکنم تنها استفاده به عنوان کارت شناسایی برای معرفی است والا هیچ فایده دیگری ندارد واین را بنیاد شهید هم میداند.